2004/01/31

سلام
خب......ممممم
27 سال پيش چنين روزي بود كه من اومدم! از اون روز تاحالا 27 سال گذشته و اين زندگي پر فراز و نشيب و مادر پياله همينطور ميگذره. پارسال، يهترين هديه ام، 2تا كتاب بود كه يكي از دوستام بهم داد و الان، بهترين كادو، يكي اومدن برادرم، شب تولد به صورت بيخبر و ديگري هم تبريكات بر بچه هاي جارچي بود. البته هنوز كادوهاي ديگه رو باز نكردم ولي بعيد ميدونم به خوبي اين دو باشه!!!

اميدوارم امسال بتونم، به اون چيزي كه ميخوام باشم، بيشتر نزديك بشم.
تولدم به همه شماها مبارك !!!

2004/01/28

نشد لااقل اينطوري يه كام از لب يار بگيريم!!!!

2004/01/26

سلام
خب به ميمنت و مباركي، بالاخره اين امتحاناي پايان ترم ما هم تموم شد و حالا يه 2 هفته اي ميتونيم يه نفس راحتي بكشيم. خدمت آن دسته از عزيزاني كه خيلي با ما تماس گرفتند و جوياي چگونگي دادن امتحانات شدند، برسانم كه شكر خداوند، همه چي به خوبي و خوشي تموم شد و به اميد او، ما يه ترم ميريم بالاتر!!!
***
الان كه در خدمت شما هستم، والده مكرمه، طبق عادت مالوف و طريق معروف، تشريف بردند به سفر و باز من ماندم همشيره محترمه و والد گرامي. الان كه داشتم اينا رو مي نوشتم، ياد اون زمانها اوفتادم كه والده رفته بود و من گزارش كارم رو اينجا مينوشتم. يادش بخير.
***
اي ملت شهيد پروري كه بر ما خورده ميگيري كه چرا مطالب خلاف شوونات اسلامي مي نويسي! بيا و ببين كه اين رييس اعظم ما چه كرده. به جون شوما مطلب ما پيش مطلب ايشون پاستوريزه است. حالا هي ايراد بگيريد.
***
ديگه حضور شما برسانم كه فعلا همين.

2004/01/21

سلام
امروز يكي مونده به آخرين امتحانام رو هم دادم. و اين يعني اينكه فقط يك امتحان ديگه مونده. و باز اين يعني اينكه چشم رو هم بذاري زمان ميگذرد. و اين يعني اينكه زمان عجب بد چيزيست. مادر پياله واقعيست. خدا ازش نگذره. و همه اينها يعني اينكه من به شدت قاط زدم. و باز اين يعني اينكه عنقريب است كه شخص شخيص حاجاقا از دست برود. خدا پدر هيوا خان را بيامرزد كه يه 2-3 هفته اي ما تحمل فرموده است در منزل خويش ما را اسكان داده است و الا شايد تو ديگه حاجاقا را نميديدي. و اين يعني اينكه نه كه فكر كني مود حاجاقا پايين است. نه. يعني اينكه حاجاقا ديگر دلي، اميدي براي زنده ماندن ندارد. اصلا توي اين دنيا زندگي به چه دردي ميخوره وقتي كه كساني كه دوسِشون داري، ناراحتند؟ كساني دوسِشون داري، مشكلاتي دارند كه تو حتي نميتوني دركشون كني. زندگي به چه دردي ميخوره وقتي كاري از دستت براشون بر نمياد؟ و اين يعني اينكه حاجاقا پسر بديست. حاجاقا از خودش بدش مياد. حاجاقا ناراحت است. حاجاقا اگر نباشد بهتر است.

2004/01/11

فرد شریفی زحمت کشیده و به زبان انگلیسی نامه ای تشکر امیز به تمام خارجیانی که تعطیلات عید و سال نوی خودشان را ول کردند و آمدند به بم برای کمک نوشته. (یه بار دیگه برین از اول بخونین !!!) شما هم میتوانید در اینجا اون پایینش برید و امضا کنید و تشکرات فائقه خویش را خدمت خارجیان محترم و محترمه عارض شوید.
درضمن تا حال التحریر که 4 روز از نوشتن این نامه میگذرد، 743 نفر امضا کرده اند. شمعدانی ما در جارچی، روز چهارم، 5600 تا شمع روشن شده داشت!!! وی آر دیس!!

2004/01/08

شب در این خونه ی خالی
میون این دیوارهای لخت
زیر این سقف نمناک
درکنار تو نشسته ام.
نمی بینی مرا. تو در کابوس خویش دست و پا میزنی.
خبر از بیرون، خبر از این دنیا، خبر از این همه بی معرفتی ها نداری.
و فقط من در کنارت هستم. هستم؟
کنارت می مونم. می مونم؟
دلم هوای تورو داره. تو رو داره؟

2004/01/07

سلام
و چه سخت است این شبها
چگونه میگذرانی تو؟
دیوار ها چه میگویند؟
در ها چه مینالند!!
و چه سخت است این شبها

2004/01/05

سلام
پریروز تهران برف مفصلی بارید. خیلی شدید بود. دیروز عوضش هوا صاف صاف بود. اونقدر هوا صاف بود که تمیز هم بود. از توی پنجره به راحتی میتونستم کوههای شمال تهران رو ببینم. اما دریغ از امروز. هوا اونقدر کثیف بود که دیگه کوه که هیچی چراغای شهر رو هم توی شب نمیتونستم ببینم.
آدم وقتی که امتحان داره و خودش رو مجبور میکنه که یه چیزی توی وبلاگش بنویسه، نوشته اش بهتر از این نمیشه.

2004/01/02

سلام
دوران دوران عجيبيست. اونقدر تحت تاثير اين واقعه زلزله قرار گرفته بودم كه از بيخ و بن يادم رفت بود كه سال ميلادي عوض شد و سال ديگري آغاز. يادم رفته بود كه چند روز پيش ميلاد پيامبري بود از پيامبران مقرب الهي. يادم رفته بود كه اسم شب يلدا از ولادت مياد و در متون كهن،‌ اين شب را به خاطر ميلاد حضرت مسيح، يلدا نام نهاده بودند. يادم رفته بود كه اين ميلاد را به همه، و نه تنها مسيحيان تبريك بگم. يادم رفت كه مثل رويه هر سال به اعتبار مشتريانم 10 درصد و به اعتبار مشتريان ارمنيم، 20 درصد اضافه كنم.
هنوز هم بعد از گذشت يكهفته، به ياد رفتگان بم، اشكم در مياد. وقتي ميشنوم دو نفر بمي، با هم ازدواج كردند. وقتي كه ميشنوم كودكي چند ماهه بعد از 3 روز زنده از زير آوار مياد بيرون، چند كودك، زير چادر به دنيا ميان و .... اشكم در مياد.
راستش فعلا قدرت شادي كردن ندارم. نه كه قبلا خيلي شاد بودم؟!!

يه چند وقتي يه نيمچه مرخصي ميخوام ازتون. دليل اصليش، البته درس و امتحانات ،آخر ترم. دليل غير اصليش هم شايد خيلي چيزهاي ديگه باشه.
امتحاناتم 5 بهمن ماه تموم ميشه. سعي ميكنم كه توي اين مدت البته كمتر، ولي باز هم بنويسم ولي اگر نشد، ديگه خودتون وضع و روحيه من رو بهتر ميدونيد.
آغاز سال نوي ميلادي و تولد پيامبر صلح و مهرباني به همه شما مبارك باشه. اميدوارم اين سال جديد ميلادي، مثل سال 2003 پر از جنگ و خونريزي و كشتار نباشه. مثل سال 2003 با جنگ آغاز نشه و با زلزله به پايان نرسه. اميدوارم توي اين سال جديد، بيشتر از هر زمان ديگه همه با هم خوب باشند و مهربان.
دوستون دارم
عليرضا