راهنمایی که بودم، به خاطر جثهی ریزم، توی مدرسه بادی گارد داشتم! همیشه هم لات و لوتهایی بودند که بخواهند به ضعیفتر از خودشان زور بگویند. امیرحسین اما، کلی هیکل داشت و یک نسبت دوستی خانوادگی هم با ما. این شد که خودش آمد و گفت علیرضا من میشم بادی گاردت. دیگه هیچ کس حق نداره حرفی بزنه. گفتم فقط به شرط اینکه هر کاری را که خواستی بکنی، قبلش از من اجازه بگیری.
یک بار پیش آمد که یکی به والدهی ما فحش بد داد. پرسید برم جوابش رو بدم؟ (یعنی دک و پوزش رو خاکمالی کنم!!) گفتم نه! از کوزه همان طراود که دراوست. من که میدونم مادرم اینی که این میگه نیست، اگر قرار باشه من هم مثل اون بدی کنم، چه فرقی بین من و اون؟
این، مال بچگیهایمان بود. ابله بودیم و جاهل. اما بعدتر ها که بزرگتر شدم، این واژه «توهین» شد دغدغهی خاطرم. خلاصهاش اینکه توهین چیست و دربرابرش باید چه کرد؟
این روزها، بحث امام نقی(ع) و خاتمی و پات و وحید آن لاین، تحت موضوع همین «توهین» در گودر، داغ است.
سال ۸۹ را باید سال پات نامید.
وقتی وحید آنلاین، با بیش از ۳۵۰۰ دنبال کننده، نفر اول بود، پات الان با داشتن بیش از ۵۰۰۰ دنبالکننده، اول است. صبحهایمان را با نوشتههای کوتاه پات شروع میکردیم. صبحی دل نشین و با نشاط.
پات، فقط جوک و نوشتههای کوتاه طنز نمینوشت. گاهی هم چند خطی جدی در باب مسائل فرهنگی و اینجور چیزها هم مینوشت. حتی زمانی، تصمیم داشت که چیزکی هم یاد دهد. مثلاً آداب دست دادن و آشنایی. آن زمان به پات آفرین گفتم که برای کار فرهنگی کردن، خوب روشی را انتخاب کرده است. اول خودش را در دل مخاطب جا داد و طرفدار پیدا کرد و حالا هم در خلال همان دلبریها، چند تا نکتهی جدی و گاهیهم کلمهای کاف دار میگوید.
اما بعد از عید، به نظر من، پات کاملاً عوض شد. اولاً کمتر از سابق صبحهایمان با نوشتههای پرنشاط پات شروع میشد؛ ثانیاً خیلی خیلی بیشتر از قبل، در نوشتههایش کلماتی به کار میبرد، که به قول دوستانمان به اصطلاح، فحش بودند و رکیک بودند و بد و بیراه. بعد هم که ماجرای امام هادی(ع) پیش آمد و کار به جایی رسید که دیگر صدای علی اشرف هم درآمد. وحید هم چیزکی نوشت و بلافاصله هم برداشت کردند که وحید اجازهی فحش به مادرش را صادر کرد!
اصلاً فرض که وحید گفته است که ایها الناس! بیایید و تا میتوانید، فحش دهید! من و تو را چه؟ مگر ماها آدمهای بدی هستیم؟
در همین گیر و دار بود که دوباره یاد خاطراتم و موضوع کهنهی توهین افتادم.
چه سو استفادههایی که از این واژه نکردهاند. به اتهام توهین زندانت میاندازند که چرا گفتی خطیست به نام ابرو. به اتهام اُمل سنتی بودن و روشنفکر نبودن و ذهن باز و تحمل نداشتن هم، هرچی دلشان میخواهد، بارت میکنند. یعنی میخواهم بگویم که هم این طرفیها و هم آن طرفیها، هر دو، تا میتوانند از عدم تعریف و معنای روشن نداشتن «توهین» سواستفاده میکنند.
حالا که قرار است فصلی نو را در تاریخ کشورمان باز کنیم، بیایید بنشینیم و با آرامش و حوصله، بدون هیچ گونه پیشداوری، نظرمان را دربارهی توهین بنویسیم. کسانی هم که همتشان بلندتر است، سواد و معلوماتی دارند، بیایند و از نظر علمی (ادب و منطق و اجتماع و ...) دربارهی این واژه سخن بگویند.
یادمان باشد که آگاهی، آگاه کردن و آگاه شدن، سلاح ماست دربرابر ظالمان و به نظر من، قدم اول آگاه شدن، این است که نظرات یکدیگر را بدانیم و نقاط مشترک را بیابیم.
یک بار پیش آمد که یکی به والدهی ما فحش بد داد. پرسید برم جوابش رو بدم؟ (یعنی دک و پوزش رو خاکمالی کنم!!) گفتم نه! از کوزه همان طراود که دراوست. من که میدونم مادرم اینی که این میگه نیست، اگر قرار باشه من هم مثل اون بدی کنم، چه فرقی بین من و اون؟
این، مال بچگیهایمان بود. ابله بودیم و جاهل. اما بعدتر ها که بزرگتر شدم، این واژه «توهین» شد دغدغهی خاطرم. خلاصهاش اینکه توهین چیست و دربرابرش باید چه کرد؟
این روزها، بحث امام نقی(ع) و خاتمی و پات و وحید آن لاین، تحت موضوع همین «توهین» در گودر، داغ است.
سال ۸۹ را باید سال پات نامید.
وقتی وحید آنلاین، با بیش از ۳۵۰۰ دنبال کننده، نفر اول بود، پات الان با داشتن بیش از ۵۰۰۰ دنبالکننده، اول است. صبحهایمان را با نوشتههای کوتاه پات شروع میکردیم. صبحی دل نشین و با نشاط.
پات، فقط جوک و نوشتههای کوتاه طنز نمینوشت. گاهی هم چند خطی جدی در باب مسائل فرهنگی و اینجور چیزها هم مینوشت. حتی زمانی، تصمیم داشت که چیزکی هم یاد دهد. مثلاً آداب دست دادن و آشنایی. آن زمان به پات آفرین گفتم که برای کار فرهنگی کردن، خوب روشی را انتخاب کرده است. اول خودش را در دل مخاطب جا داد و طرفدار پیدا کرد و حالا هم در خلال همان دلبریها، چند تا نکتهی جدی و گاهیهم کلمهای کاف دار میگوید.
اما بعد از عید، به نظر من، پات کاملاً عوض شد. اولاً کمتر از سابق صبحهایمان با نوشتههای پرنشاط پات شروع میشد؛ ثانیاً خیلی خیلی بیشتر از قبل، در نوشتههایش کلماتی به کار میبرد، که به قول دوستانمان به اصطلاح، فحش بودند و رکیک بودند و بد و بیراه. بعد هم که ماجرای امام هادی(ع) پیش آمد و کار به جایی رسید که دیگر صدای علی اشرف هم درآمد. وحید هم چیزکی نوشت و بلافاصله هم برداشت کردند که وحید اجازهی فحش به مادرش را صادر کرد!
اصلاً فرض که وحید گفته است که ایها الناس! بیایید و تا میتوانید، فحش دهید! من و تو را چه؟ مگر ماها آدمهای بدی هستیم؟
در همین گیر و دار بود که دوباره یاد خاطراتم و موضوع کهنهی توهین افتادم.
چه سو استفادههایی که از این واژه نکردهاند. به اتهام توهین زندانت میاندازند که چرا گفتی خطیست به نام ابرو. به اتهام اُمل سنتی بودن و روشنفکر نبودن و ذهن باز و تحمل نداشتن هم، هرچی دلشان میخواهد، بارت میکنند. یعنی میخواهم بگویم که هم این طرفیها و هم آن طرفیها، هر دو، تا میتوانند از عدم تعریف و معنای روشن نداشتن «توهین» سواستفاده میکنند.
حالا که قرار است فصلی نو را در تاریخ کشورمان باز کنیم، بیایید بنشینیم و با آرامش و حوصله، بدون هیچ گونه پیشداوری، نظرمان را دربارهی توهین بنویسیم. کسانی هم که همتشان بلندتر است، سواد و معلوماتی دارند، بیایند و از نظر علمی (ادب و منطق و اجتماع و ...) دربارهی این واژه سخن بگویند.
یادمان باشد که آگاهی، آگاه کردن و آگاه شدن، سلاح ماست دربرابر ظالمان و به نظر من، قدم اول آگاه شدن، این است که نظرات یکدیگر را بدانیم و نقاط مشترک را بیابیم.