2006/04/25

سلام
خب البته که بیشتر از یک ماه است که در این مکان مقدس چیزی ننوشتم. علت صرفاً گشادی برخی اسافل آدمیست و لاغیر. همین فراخی، باعث می گردد که آدمی کمی تا قسمتی هم مودش پایین بیاید. وای به روزی که مودت هم پایین باشد و زنگ بزنی به محترمه ای که بخواهی کمی گپ بزنی و او هم دلش از تو پر تر باشد و شروع کند به درد دل کردن که البته با زبانی نرم نیست و توناژش بالاست !!!

ما به خیر و نیمه خوشی رفتیم سوریه. چون در آنجا خوش نگذراندیم، وقتی که برگشتیم، با پسر خاله ها رفتیم شمال و حسابی دق دلی را خالی کردیم.
حال و خوصله حرف زدن ندارم فقط همین را بگویم که چون ما مهمان پسرخاله مان بودیم، و ایشان هم به خاطر قرار سفارتی به سوریه میرفتند، برایشان مهم نبود که توری که میگیردند چه نوع توری باشد. تور ما هم که یک عدد تور زیارتی بود و برنامه گروه هم روزی سه نوبت زیارت. ما هم که تصمیم داشتیم که حتماً سری به بیروت بزنیم، فقط 12 ساعت در لبنان بودیم و این شد که حسرت به دل ماندیم.

برعکس همیشه که مینوشتم حرف برای گفتن زیاد دارم، ایندفعه هیچ حرفی برای نوشتن ندارم.
شما هر سوالی که دارید بپرسید بلکه بنده حرفی برای نوشتن داشته باشم.

راستی سال نویتان حسابی مبارک باشد. خدا کند که حسابی تر از سالهای گذشته باشد.
ایام به کام