2010/09/11

قرآن مظلوم

قرآن، فقط کتاب دینی ما نیست. اساس قانون اساسی زندگی ماست. دستورات و احکامی دارد. امر و نهی‌هایی دارد. اگر تو به این امر و نهی‌ها عمل نکنی، پنداری که آن را دور انداخته‌ای. اینکه می‌گویند روزی روزگاری از قرآن جز چند برگ کاغذ باقی نمی‌ماند، منظور همین است. یعنی قرآن را گذاشته‌ای در طاقچه و احیانا هر چند وقت یک بار هم خاکش را پاک می کنی.
در این چند وقت اخیر، چه اعمال خلاف قرآنی که انجام نشد! خود آقایان مدعی پیروی از قرآن، مدتیست که آن را به نفع شخصی خود تفسیر می‌کنند. مدتیست که آن قسمت از قرآن را که نفعشان در آن است، بیان می‌کنند و تبلیغ می‌نمایند و از آن قسمتی که به ضررشان است، بی خیال، رد می‌شوند. آقایان، مدتیست که قرآن را دور انداخته‌اند. خود، قبلاً آن را آتش زده‌اند و نابود کرده‌اند. این همه فقان از آتش زنی قرآن برای چیست؟!! کسی حق دارد که از این عمل شنیع، به فقان آید که خود، حداقل تابع کتاب شریف باشد!
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با ما هرچه کرد، آن آشنا کرد

من و جی کوئری

اول، کلی بهم جاوا اسکریپت یاد داد. برای اینکه فلان کار را بکنی، باید این تعداد خط را بنویسی و از این حرفها.
بعد از دو سه جلسه، اومد و گفت حالا نوبت جی کوئریست. گفتم وای! این دیگه چیه؟ گفت راحت تر کردن کار با جاوا اسکریپت. دیگه لازم نیست اون همه خط بنویسی. بعد اومد و یک کد نوشت. شمردمشان. دقیقاً دوازده خط بود. گفتم وای! این همه رو هم باید تایپ کنم؟ این هم که خیلی زیاده! یه نگاهی بهم کرد و گفت راستش تکنولوژی هنوز اونقدر پیشرفت نکرده که به مانیتور بگی من یک کد میخواهم که فلان کار را برایم انجام دهد  و بعد هم او سه سوته، کدت رو تحویل بده!

2010/09/04

کروبی: مصدق یا منتظری؟

چندین روز بود که منزل آقای کروبی را چندین نفر که نمی‌دانم ارازل اوباش بنامم یا مزدبگیران، محاصره کرده بودند و احیاناً مزاحمت‌هایی هم ایجاد کرده بودند.
شب جمعه، هم شب قدر سوم و هم شب روز قدس، کار را به نهایت کشاندند و تا نیمه‌های شب سنگ و نارنجک دستی و تیر انداختند و شکستند و بُریدند و فریادها و توهین و فحش‌ها دادند و کردند و زدند.
نیمه شب هم شب سوم قدر را احیا گرفتند و بعد از نماز صبح هم زیارت عاشورا را خواندند و احتمالاً صبح هم رفتند که با آرامش خاطری از انجام وظیفه، بخوابند.

دو نظریه به ذهنم رسیده است. البته ادعایی هم ندارم که این دو نظریه، تماماً مال خودم است. بالاخره، در روز چند ساعتی اینترنت گردی می‌کنم.
اول اینکه این قضیه را حکومت راه انداخته است که ببیند این همه می‌گویند «ما بی شماریم»، چند مرد ِحلاج‌اند! آیا مثل زمان مصدق که ۲۸ مرداد٬ کسی نیامد بیرون٬ این دفعه هم همان گونه است؟ آیا این مردم٬ همان مردم ۵۰ سال پیش‌اند؟ زنده باد می‌گویند ولی به دفاع بلند نمی‌شوند؟ یا اینکه نه٬ الان٬ امروزه٬ با ۵۰ سال پیش فرق دارد و اگر زنده باد می‌کنند٬ وقتی هم که مشکلی برای «پیرشان» بوجود می‌آید٬ به دفاع بر می‌خیزند؟

نظریه دوم اینکه حکومت می‌خواهد آقای کروبی را حصر خانگی کند. یواش یواش از ارازل و اوباش شروعت می‌کند٬ کار را گسترش می‌دهد تا اینکه یک مرتبه دولت فخیمه بگوید که آقای کروبی عزیز! شما مانع آسایش و آرامش ملت هستید! لطفاْ از منزل بیرون نیایید!

هر کدام از نظریه‌های بالا که درست باشد٬ عکس العمل ما٬ فکر می‌کنم٬ که باید فرق کند.
البته٬ قضیه هم خیلی ساده نیست. ولی گفتم٬ این را اینجا بنویسم بلکه کسانی که بیشتر سرشان می‌شود٬ معلوماتشان بیشتر است و به طور خلاصه٬ عقلای جامعه هستند٬ حالات مختلف را بررسی کنند و اعلام نمایند.

هرچه که هست٬ ما نباید تاریخ را دوباره تکرار کنیم. باید نشان داد که تاریخ را خوانده‌ایم و تجربه اندوخته‌ و درس‌ها آموخته‌ایم.

2010/09/02

شب قدر، فرصتی برای تغییر

إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ 
 خداوند، وضع هیچ گروهی را تغییر نخواهد داد، مگر آنکه 
اندیشه و روش خود را تغییر دهند.

امشب، آخرین شب قدر است. به قولی، شب قدر، امشب است. دعا کنیم که اوضاع تغییر کند. دست ظالم از سر ملّت کوتاه شود. شرّش نابود، زندانیان آزاد، ایران، آباد و گره گرفتارها باز گردد.
تصمیم بگیریم که تغییر دهیم. از ماست که بر ماست!

*) عنوان، تبلیغ شهرداری در بزرگراه‌های تهران و ترجمه‌ی آیه ۱۱ سوره رعد از مهندس علی اکبر طاهری قزوینی