2005/12/26

سلام
 
1-
انگاري هروقت كه هوا خوب باشه من اينجاها پيدام ميشه!!
ديديد هوا رو؟ آخرين باري كه من هوا رو اينجوري ديده بودم، 8 فروردين امسال بود. همه رفته بودند مسافرت، يك هفته تهران خالي بود، آقا ما هم حال كرديم.
امروز، اونقدر لذت ميبردم از اينكه به تهران، از اين بالا نگاه كنم كه نگو. جاتون خيلي خالي بود.
داشتم فكر ميكردم كه اگه هوامون تمييز باشه، شهر بدي نداريما!! مشكلش همين هواست و ترافيك.
به هر حال كه امروز كلي حال كردم. آره مرتيا بانو، كلي كيف كردم!
 
2-
امروز سالگرد زلزله بم بود. 2 سال پيش چه حالي داشتيم. و به اين زودي 2 سال گذشت. اونهايي كه رفتند، رفتند، ولي اونهايي كه هستند هنوز، الان در چه حالند؟ راديو ميگفت امروز، بيست و دو هزارمين حانه ساخته شد. ولي راستش رو بخواهين، من زياد چيزي نفهميدم. چند خونه لازم بوده؟ ديگه تموم شد؟ اين 22000 تا، چند درصد كل خونه هاييه كه بايست ساخته ميشد؟
امروز اولين سالگرد سيل و زلزله سونامي هم هست. عجيبه كه ظرف يك سال، دو تا واقعه‌ي دلخراش توي دنيا افتاد. خدا عاقبتمون رو به خير كنه.
 
3-
اين روزها، تولد حضرت مسيح و آغاز سال جديد ميلاديست. ملت شهيد پرور دنيا، از جمله پاپ جديد، دارند جشن ميگيرند. توي روزنامه نوشته بود كه شهرداري تهران 7000 كاج، هديه ميده. نفهميدم منظورش اين بود مجاني ميده؟ خيلي عجيبه.
يك موقعي كه من خيلي فعالتر از حالام بودم، اين موقعها كه ميشد، به مشتريهاي ارمنيم، كادو ميدادم. الان ديگه مشتري ندارم. چه برسه به ارمني بودنش. فقط همين چند نفر از دوستان و آشنايان مونده اند كه گاه گداري كه بي اينترنت مي‌مونند، زنگي ميزنند و ميگن حاجي يك اينترنت فوري بهمون ميدي؟ منم ميگم چشم.
حضرت مسيح، يكي از بزرگان بود. يكي از اون 5 نفر. 5نفري كه ارادت خاصي بهشون دارم. تولدش مباركتون باشه.

2005/12/17

سلام
 
بالاخره امروز تهران ديده شد!
صبح ساعت 6 كه بيدار شدم، اينقدر ذوق زده شدم كه خواب از سرم پريد. رفتم توي بالكن و انگاري كه يك عمريست كه اين تهران را نديده بودم. البته هنوز هوا روشن روشن نشده بود ولي همينقدر كه كوههاي شرق رو ميديدم، برج ميلاد رو كه انگاري وسط آسمان قرار گرفته مي‌ديدم، كلي سرحال اومدم.
داشتم فكر ميكردم كه اين آلودگي تا حالا بي سابقه بوده يا اينكه من خيلي فراموش كارم؟
به هر حال خدا، پدرش خودش رو بيامرزه كه يك باروني فرستاد براي اين ملت شهيد پرور!!!!
 
يكي از بانوان مريم نام، نوشته بود كه از اون برنامه فيلتر شكني كه دفعه ي قبل نوشته بودم، نتونسته استفاده كنه. يه ايميل به عليرضا ات حاجاقا دات نت بزنه برام توضيح بده كه مشكلش كجا بوده كه نتونشته. شايد كمكي از دستم براومد. خدا را چه ديدي؟!!

2005/12/15

سلام
 
ديشب جايتان خالي بود، ما تا نيمه هاي شب بيدار بوديم و با دوستان عزيزي چت ميكرديم و اينترنت گردي و ايميل نگاري مي‌نموديم. همينطور كه داشتيم اينترنت را ميگشتيم، به يك نرم افزار برخورديم كه فيلتر شكن است. اين نرم افزار را راستياتش تا الان كه دارم با شما صحبت ميكنم، مشكلي ندارد. يعني ظاهراً كامپيوتر ما هيچ مشكلي باهاش ندارد. شما كه اين نرم افزار را نصب مي‌كنيد، خود به خود از طريق اينترنت اكسپلورر (دقت كنيد كه اين برنامه فقط با IE كار ميكند) ميتوانيد به سايتهايي كه فيلتر شده اند (و نه سايتهاي سكسي (چون قاعدتاً شما انسانهاي شريفي هستيد و به اين سايتها محل هم نميگذاريد!)) رفته و آنها را با لذت هرچه بيشتر تماشا كنيد (اينكه سايتهاي غير خلاف هم لذت دارند يا خير، بايد از اين برنامه استفاده كنيد تا بفهميد!!)
 
من اين نرم افزار را از وبلاگ سركار بانو الناز خاتون پيدا كردم. همينجا جا دارد كه يك تشكري هم از ايشان داشته باشيم!!
نرم افزار و يك توضيحات مختصر همراه با عكس، را به بصورت زيپ شده مي‌توانيد از اينجا بگيريد. از حالت زيپ خارجش كنيد و بقيه اش به قول امير خان عظمتي حله!!
 
 دو نكته: اول اينكه اين نرم افزار، براي ارتقاي سرعت، عكسهاي اينترنتي را به صورت فشرده نشان مي‌دهد. شما مي‌توانيد اين قابليت را غير فعال كنيد. (اگر خواستيد البته)
دوم اينكه اگر روزي روزگاري به يك سايتي رفتيد و يك صفحه‌ي روسي ديديد، نگران نباشيد. اين صفحه تبليغ است (همينجوري گفتم كه مبادا كم بيارم!!) چند لحظه منتظر بمانيد، صفحه اصلي كه دنبالش بوديد، خودش ميايد.

2005/12/13

سلام
 
از جمله عجايب اين دنيا،  يكي هم اينكه مردم، به اون كسي كه نديده اند و نميشناسندش، بهتر اعتماد ميكنند تا كسي كه سالها، حسن نيت خود را نشان داده است و كاملاً ميشناسندش!!
 
حاجاقاك لوكدوس!!

2005/12/11

سخن چين بدبخت هيزم كش است

1- مي فرمايد (سعدي عليه الرحمه را مي گويم) ميان دو كس (به فتح كاف (توضيح از مفسر)) جنگ (باز هم به فتح كاف!!!) چون آتش است. سخن چين بدبخت، هيزم كش (اين دفعه به كسر كاف) است.
يعني اگر دو نفر با هم دعوا و اختلاف داشته باشند، سعدي اين دعوا و اختلاف را به جنگ تشبيه كرده و گفته كه اون كسي (بازهم بايد بگم به فتح كاف؟!!) ميون اين دو نفر سخن‌چيني ميكنه، مثل هيزم مي‌مونه يعني خودش دود ميشه و نيست ميشه. خودش، با دستهاي خودش كه نه، در واقع با زبان خودش، خودش رو از بين مي‌بره. يعني اگر روزي ديديد كه يك نفر از بين رفت، نگين حاجاقا چرا فلاني از بين رفت، بدونيد كه خودش اين كار را كرده كه خود كرده را تدبير نيست.
 
حالا سوالي كه من دارم اينه كه اگر سخن‌چيني بين دو نفري كه با هم دعوا دارند، اين چنين است، ‌سخن‌چيني بين دو نفري كه با هم هيچ اختلافي ندارند حكمش چيست؟ سخن‌چيني كه بين دونفري را كه دارند مثل آدم زندگيشان را ميكنند نبايد بدتر باشد؟ به نظر من كه چرا. يك چنين فردي،‌ نه در اين دنيا و نه در اون دنيا هيچ خير و بركتي نخواهد ديد. من مرده شما زنده، بنشينيد و تماشا كنيد.
 
2- من آدم راست گويي هستم. اگر قرار باشد كه شخصي، حرف من را باور نكند، همان بهتر كه نكند. من هيچ احتياجي به قسم خوردن ندارم. ولي اگر روزي روزگاري مجبور شوم كه قسم بخورم، بدانيد و آگاه باشيد كه كسي كه بنده را قسم مي‌دهد، فشاري روي من گذاشته است كه حالا حالا ها فراموشش نخواهم كرد. اي كاش سعدي زنده بود و حكمي هم براي اين فرد مشخص ميكرد. حالا اگر اين شخصي كه بنده را قسم داده است،‌ تحت فشار ديگري (مثلاً همان سخن‌بدبخت) بنده را قسم داده باشد،‌ آنوقت كار اين سخن‌‌جين جان، به پايان مي‌رسد. باز هم من مرده شما زنده، بنشينيد و تماشا كنيد.
 
3- اين والده مكرمه ما، همينجوري مي‌نويسد و ميرود جلو. هي هم به لينكهاي كنار صفحه اش اضافه ميكند. من ميدانم (به لحن اون باباي توي گاليور بخوانيد من مييييييييييدانم!!) اين والده به يك جايي خواهد رسيد. باز هم من مرده شما زنده، بنشينيد و تماشا كنيد.
 
4- عنوان اين مطلب بايستي من مرده شما زنده مي بود. ولي چه كنم كه من اول عنوان رو انتخاب ميكنم بعد مطلب مينويسم. برعكس مرحوم سالك كه اول متنش را مينوشت و بعد عنوان مي‌گذاشت. به نظر شما كدام يك بهتر است؟

2005/12/06

شراب تلخ ميخواهم كه مرد افكن بود زورش              كه تا يك دم بياسايم ز دنيا شر و شورش
سلام
يادم نيست. يادم نيست كه آخرين باري كه زار زار گريه كردم كي بود. يادم نيست آخرين باري كه به هر چي توي اين دنيا بود لعنت فرستادم كي بود. يادم نيست. نميدونم شايد الان مغزم از كار افتاده و خودم خبر ندارم كه هيچي يادم نيست. ولي يادمه لزلزله بم رو. همين روزا بود نه؟ اواخر سال ميلادي بود. يادم نيست.
يه سال زلزله يه سال هواپيما سال ديگه چي ميخواد بشه؟
 
مرثيه نوشتن، كار من نيست. نه كه طنز نوشتن كار منه؟!!
 
خدا به هممون صبر بده. عاقبتمون رو هم بخير كنه.
عليرضا

2005/12/03

سلام
 
1- شب آخري، به علي يار گفتم كه من مثل يك ماشين آخرين مدل هستم كه الان 10 ساله كه يك گوشه افتاده. براي اينكه من رو حركت بدي، نبايد توقع داشته باشي كه خودم با همون استارت اول روشن شم و شروع كنم مثل همون 10 سال پيش حركت كنم. من مثل همون ثروتمندي هستم كه واجب الزكات ميشه. يكي بايد بياد و دستم رو بگيره و بلندم كنه. يكي بايد باشه كه كمكم كنه. گفت اولاً اينكه 10 سال پيش يك ماشين آخرين مدل بودي، خودش جاي بحث است (كه الان من نميكنم و شايد بعداً گفتم) اما در مورد واجب الزكات بودنت، بايد بگم كه اوني كه از نظر مالي فقير ميشه، واجب الزكات ميشه نه كسي كه از نظر ذهني و فكري و عقلي و بدني فقير ميشه. گفتم مگه فرقي هم داره؟ گفت آره. اوني كه از نظر عقلي و فكري و ذهني فقير ميشه، بعضي اوقات ميگيرندش و اونقدر ميزنندش كه كه تا يه مدت نتونه سرش رو بلند كنه. مثل يك ميخ. تو هرجي توي ميخ بكوبي، ميره تو. ولي از يك جايي به بعد، ضربه ي تو رو پس ميزنه. يعني نه تنها ديگه تو نميره كه ميتونه بيرون هم بياد. ولي كسي كه از نظر مالي فقير ميشه، اينطوري نيست. فرض كنيم كسي كه از اول زندگيش براي خودش ماشين داشته و يك دفعه فقير ميشه و ديگه قدرت خريد ماشين رو نداره،‌ امكان داره بشينه توي خونه (از زور خجالت يا هرچيز ديگه) تنبل شه، كند ذهن شه و آخرش هم معتاد شه. براي همين هم هست كه اومد و گفت كه ثروتمندي كه فقير شده، بهش تا ميتونن از ماليات و صندوق بيت المال ميدهند كه مبادا كار به اين جاها بكشه.
2- 10 سال است كه دانشجو ام.
3- با بچه ها كه بازي ميكنيم، به من ميگن خنگ!!
4- در بالاترين عدد وزني خودم هستم.
5- توي يك سالي كه ماشين داشتم، بالاترين نمرات رو گرفتم و تونستم نزديك به دو ميليون تومن پس انداز كنم.
6- توي اين يك سالي كه ماشين ندارم، اون دو ميليون تومن كه رفت در ماتحت گاو!! از دانشگاه هم كه انگاري دارم اخراج ميشم.
7- پيدا كنيد صندوق بيت المال را !!
 
8- اينها را ننوشتم كه بگم من ماشين ميخوام (قضيه گيلاس بخور رو يادتونه؟) اينها را نوشتم كه ببينيد چه بردار دانشمند و فيلسوفي دارم؟!! دلتون بسوزه D: