2003/02/20

همهمه اي بود. همشون در حال جنب وجوش بودن. داشتن خودشون رو آماده ميكردن. اخه چي شده؟ مگه نميدوني؟ امروز روز بزرگيه. روز بزرگ؟ يعني از 27رجب هم؟ 27رجب؟ اگه امين امروز اون كاري رو كه بايد بكنه، نكنه، 27رجب كه هيچي تمام اين بيست و اندي سال هم. . .

همشون جمع شده بودن، تمام اونهايي كه از قبل امده بودند و رفته بودند. تمام اونهايي كه در آينده ميخواستن كه بيان. تمام اونهايي كه نفس ميكشيدن. همشون اومده بودند تا با چشماي خودشون بهترين رو ببينن. ببينن كه بعد از آخرين ملاقات، چه ميكنه. همشون اومده بودند تا بهش بگن كه ما هم هستيم.
****
جمعيت موج ميزد. هيچ كس نميدونست كه چه خبره. حتما" خبر مهميه.آخه گفت كه به اونايي كه جلوترن بگين كه برگردند و منتظر ميشيم تا عقبيها هم برسن. حالا هم دارن براش يه منبر درست ميكنن كه بره بالاي اون.
****
همشون ساكت شده بودند. مبهوت. صداش درتمام جهان مي پيچيد. رسا بود و روشن. خدايا دوست بدار هركه دوستش دارد. دشمن باش هر كه را كه او را دشمن است. عزت ده دوستدارانش را و خوار كن پشت كنندگانش را.
بعضيهاشون سراشون رو پايين انداخته بودند. ياد روز اول افتاده بودند كه لب به اعتراض گشوده بودند. بعضيهاشون از هيجان پرهاشونو به هم ميزدند. برخيشون هم با افتخار به اون دوتا نگاه ميكردند.
****
خورشيد نورشو كم كرده بود تا ماه و ستاره هم بتونن صحنه رو تماشا كنن. تمام كهكشان ها در حال تماشا بودند و منتظر. منتظر بودند تا نوبتشون برسه و براي عرض تبريك و دست بوسي، خدمت برسن. سخنانش تموم شده بود. دراغوشش گرفت. اولين نفري بود كه دست بيعت داد. همه به وجد آمده بودند. بهترين؟ بهترين باهاش بيعت كرد؟
شد بدوش احمد، آن رشك ملَك. . . . چون دعاي مستجابان بر فلك
از رواق كعبه بتها در فكند . . . . جمله را بر پاي پيغمبر فكند
چون ز عرش دوش احمد بازگشت . . . . بر دل پاك علي اين راز گشت
كز ادب فعلي كه كردم دور بود . . . . پاي من كتف رسول الله بسود
شبنم از گلبرگ رخسارش چكيد . . . . نوبهارش را خزان غم رسيد
گفت با او سرو گلزار خدا . . . . كي نهال بوستان هل اتي
در شب معراج چون بالا شدم . . . . تا به خلوتگاه "او ادني" شدم
از شكوه بارگاه كبريا . . . . در تزلزل بودم از سر تا به پا
شوق قرب دوست بر جانم فتاد . . . . لرزه اي بر چار اركانم فتاد
دستي آمد دوش هوشم را سترد . . . . از ضميرم وحشت آن حال برد
لذتي كان شب از آن دستم نمود . . . . از شراب دوستي مستم نمود
مدتي اندر پيَش بشتافتم . . . . در كف پاي تو اكنون يافتم
اي به معراج محبت جاي تو . . . . عرش و كرسي همت والاي تو
نيست جايي از تو خالي يا علي . . . . كفر اگر نبود خدايي يا علي
عيدتان مبارك.

2003/02/15

اين شعري رو كه در پايين مينويسم ( البته اگه بشه اسم شعر روش گذاشت)، مال خيلي سال پيشه. فكر كنم سال اول دوم دبيرستان بودم. چند روز پيش كه داشتم كاغذهاي قديمم رو نگاه ميكردم، اينو پيدا كردم.

درسراي دل من هيچ نبود
كس ونامي كه با او يار باشم
دل من تنهاي تنها ولي
رب ما گفت اميدوار باشم.

روزگار با همين منوال گذشت
تا كه روزي چشم من حوري ديد.
به تپش افتاد دلم آن لحظه
و صداي كه ز عرش : كوري ديد.

احسن الخالقين است خداي
حبذا چه آفريده است خداي
او چنان بود كه زيباترش را
به خدا كه نديده است خداي !
عليرضا- زمستان 72

يادم نيست كه چي شده بود كه اين شعر رو گفته بودم. الان كه دارم بهش فكر ميكنم، احساس ميكنم كه شايد ميخواستم يه پيش بيني بكنم
سلام
يكي از چيزايي كه منو ناراحت ميكنه، ناراحتيه ي ديگرانه. حالا اگه اين ديگران، كساني باشن كه دوسشون دارم، ناراحتيم، خيلي زياد ميشه و اگه من، خودم باعث اين ناراحتي شده باشم كه ديگه بدتر. يعني يه چيزي ميگم يه چيزي ميشنوين. احتمالا" خيلي ها اينطورين ولي من ( بنا به گفته ي ديگران) ديگه شورشو در اوردم. فقط كافيه كه احساس كنم كه طرف مقابلم به خاطر حركت، گفته، عمل يا هر چيزه ديگه ي من ناراحت شده، حالا بيا و درستش كن. بيچاره هر چقدر هم قسم بخوره كه به پير به پيغمبر ناراحت نشدم،‌ من آدم بشو نيستم. يعني احساس ميكنم كه داره تعارف ميكنه. احساس ميكنم كه به خاطر اينكه من ناراحت نشم، بهم ميگه كه ناراحت نيست. اخه ميدونين؟ من ادم خيلي صاف و ساده ايَم. رك و راست هم هستم. با كسي هم تعارف ندارم. ولي خيليها اينطوري نيستن. خيليها، در بيان مسائل خيلي از فاكتورها رو مدنظر ميگرن. به احتمال قوي نصف بيشتر حرفهايي روهم كه ميخوان بزنن، نميزنن. مثلا" ميريزن توي خودشون و . . . ولي من اين طور نيستم.
خب داشتم از موضوع دور ميشدم. داشتم ميگفتم كه اگر من يكي رو كه دوسِش دارم، احيانا" ناراحت كنم، خيلي زياد ناراحت ميشم. خب شايد بگين كه حاجي مرض داري؟ خب كسي رو ناراحت نكن. ولي ميدونيد چيه؟ من اونقدر يچه ي ساده و پاكيم ( فقط يه كم دارم خودم تحويل ميگيرما !!) كه امكان داره يه چيزي بگم يا يه كاري بكنم كه طرف رو ناخواسته ناراحت بكنم. نميدونم چه جوري حرفم رو بزنم. ( مثل الان.) و همين مساله باعث اين اتفاقها ميشه.
حالا چي شد كه اين حرفا رو اينجا دارم ميزنم؟ چند روز پيش يه حرفي زدم كه يكي ناراحت شد. نميدونم شايدم واقعا" نشده باشه ولي احساس من اين بود. اينجا اينا رو نوشتم كه اگه اومد و خوند ( نميدونم اصلا اينجا سر ميزنه يا نه . اميدوارم كه بياد.) بدونه كه من، دوسش دارم. من دلم نمياد كسي رو ناراحت كنم چه برسه كسي رو كه دوست دارم. چه برسه اونو كه يك چيزايي رو به من شناسوند كه چشم من اصلا" تا قبل از اون، نميديدشون. حالا بيام و ناراحتش كنم؟ از اون روز همينطور دارم به حرفامون فكر ميكنم. به حرفاي خودم. يه اينكه چي شد كه من اون احساس رو كردم. چي شد كه دفعتا" مكالمه ي ما تغيير مسير داد؟ و . . . چرا بعضي از ماها حرف دلمون رو نميتونيم بزنيم؟ چرا وقتي كه كسي ما رو ناراحت ميكنه راحت نميتونيم بگيم كه اين كار تو من رو ناراحت كرد؟ چرا بايد اجازه بديم كه هي پُر شيم هي پُر شيم تا يه دفعه منفجر شيم؟ قرار نيست كه هممون معصوم باشيم كه. سوء برداشتها، سوء تفاهمها، و خيلي چيزاي ديگه باعث ميشن كه كساني از دست ما ناراحت شن يا ما كساني رو ناراحت كنيم. خب چرا نميگيم؟ اگه تو بگي كه من از دستت ناراحت شدم، يعني اينكه شمشير رو روي هم كشيديم؟ يعني اينكه دعوا داريم با هم؟ يعني اينكه بايد از هم دلگير بشيم؟
عزيزم، بدون كه عليرضا هيچ وقت نميخواد تو رو ناراحت كنه. عليرضا اونقدر راحت ميتونه بگه معذرت ميخوام كه تصورش رو هم نميكني!! عليرضا يه دلي داره اين هوا !!! عليرضا به خاطر خودخواهيش هم كه شده، نه تو رو و نه هيچ كس ديگه اي رو عمدا" ناراحت نميكنه. ولي اگه احيانا" جاهلي كرد، جووني كرد،‌ شيطوني كرد يا هر چيز ديگه اي كه تو ناراحت شدي، بهش بگو. مطمئن باش گفتنت، خيلي خيلي بهتر از نگفتنه. من فكر ميكنم كه گفتن اين نوع مسائل، باعث ميشه كه ماها به هم نزديك تر هم بشيم.
**** تكميل: الان که داشتم مطلب خودم رو ميخوندم احساس کردم که شايد طرف نميخواد که ما به هم نزديک بشيم. شايد به همين خاطر که حرفي نميزنه ( 1شنبه ساعت 5صبح)

2003/02/12

سلام
خيلي سخته وقتي كه يه چيزي ميخواي بگي ولي نميتوني. خيلي سخته وقتي كه توي گلوت گير كرده ولي بيرون نمياد. خيلي سخته وقتي كه نميتوني احساساتت رو بيان كني. ميخوام از عشق بگم. ميخوام از دوست داشتن بگم. ميخوام از اون نوعيش بگم كه ايني كه ماها داريم، در برابرش هيچه. ميخوام از اون كسي بگم كه اونقدر خالص بود، اونقدر عاشق بود، كه وقتي بهش فكر ميكنم، خجالت ميكشم. ميخوام حرف بزنم. ميخوام فرياد كنم. ميخوام اين حنجره رو پاره كنم. ميخوام .................
عيدتون مبارك.

2003/02/09

و زندگي ادامه دارد . . .
سلام
خانم والده بعد 2ماه سفر فرنگستان، به وطن خويش بازگشتند و شخص شخيص حاجاقا رو از كارهاي طاقت فرساي منزل !!!! رهانيدند. ما كه خوشيم. شما چي؟!!

2003/02/06

سلام
امروز ميخوام درباره انواع اكانتهاي اينترنتي در ايران ( تا اونجايي كه خودم خبر دارم) براتون بنويسم. همونطور كه احتمالا" ميدونين ( حالا از كجا بايد خبرداشته باشينش به من مربوط نيست ) من چند سالي هست كه توي كار فروش اينترنتم. حالا اينكه خودم ديش دارم يا نمايندگي دارم يا دلال اينترنتم، اونش رو شما كاري نداشته باشين. براي همين فكر ميكنم كه بتونم ، يعني در واقع اين اجازه رو به خودم ميدم كه در مورد انواع اكانتهاي اينترنتي اظهار نظر كنم.
اكانتهاي اينترنت در ايران از نظر نوع مصرف ( charge كردن كاربر) به 3 دسته عمده تقسيم ميشه: اول: ساعتي، دوم: مگابايتي و سوم: نامحدود. از نظر زمان استفاده هم به دو دسته ي محدود و نامحدود و نيم بها و تمام بها تقسيم ميشه. از نظر توع ارائه به كاربر هم به دو دسته كارتي و غير كارتي( اشتراك) تقسيم ميشه. خب حالا دونه دونه اين انواع رو باهم بررسي ميكنيم !!
A: از نظر نوع مصرف :
الف : ساعتي .
اكانتهاي ساعتي شايد فراگيرترين نوع اكانت در ايران باشه. فكر نكنم كه احتياجي به توضيح هم داشته باشه. شما يه پولي ميدين و بر اساس اون پول و واحد زمان، از اعتبار شما كم ميشه مثلا" ساعتي 400 تومن.
ب : مگابايتي :
اين توع اكانتها اين طوريند كه به ازاي هر مگابايتي كه شما استفاده ميكنين از پولتون كم ميشه. يعني مهم نيست كه شما چند ساعت استفاده ميكنين. مهم اينه كه چند مگابايت مصرف كردين. خوبيه اين نوع اكانت اينه كه اگه كساني كه در واحد زمان ( مثلا" در يك ساعت ) مقدار داده اي كه استفاده ميكنن، كم باشه، اين نوع اكانت براشون به صرفه تره . مثلا" فرض كنين كه يه نفر فقط ايميل چك ميكنه . خب ايميلها ( به خصوص اگه با outlook دريافتشون كنيم) حجمشون كمه. من خودم روزي حدود 30-40 تا نامه ميگيرم كه در 90درصد موارد، حجم كل اينها 300 كيلوبايت هم نميشه. حالا فرض كنيم كه يك نفر در هر ساعت 2مگابايت بيشتر مصرف نميكنه . اين آقا يا خانم، اگر اكانت ساعتي بگيره، ساعتي400 تومن هم حساب كنيم، 400 تومن مصرف كرده ولي اگر اكانت مگابايتي بگيره، اگر هر مگابايت 150 تومن هم باشه 300 تومن مصرف كرده. خب مي بينين كه اگه آدم بدونه كه ميانگين مصرفش چقدره، چقدر راحت ميتونه توي هزينه ي اينترنتش صرفه جويي كنه . ولي اگه مصرف اينترنتش خيلي بالا باشه ( مثلا" من كاربري داشتم كه ميانگين مصرفش 15مگابايت در ساعت بود) ديگه اكانت مگابايتي به دردش نميخوره چون طرف در همين مثال من، اگه اكانت ساعتي داشته باشه زير 500 تومن هزينش شده ولي در حالت ديگه بالاي 1000 تومن. فكر كنم كه به اندازه كافي در اين مورد حرف زدم. بريم سراغ نوع بعدي.
ج : نامحدود:
اين نوع اكانتها به اين دليل اسم نامحدود دارن كه شما در دو نوع اولي كه در بالا ذكر كردم، مصرفتون محدود بود. يعني اينكه مثلا" 9000 تومن ميدادين، اگه اكانتتون ساعتي بود و هر ساعت هم 450 تومن، ميتونستين با اين مبلغ 20 ساعت ؛ و اگر مگابايتي بود و هر مگابايت 150 تومن، به اندازه 60 مگابايت از اينترنت مصرف كنيد. در هر حال، استفاده از اكانتتون محدود بود. ولي در نوع سوم، شما ديگه محدوديتي ندارين. از شما يه پولي ميگيرن، ميگن كه آقا برو با اين پول، مثلا" يكماه استفاده كن. حالا ميخواد استفادت، يك ميليون مگابايت باشه ، ميخواد صد هزار ساعت. فقط تنها محدوديتي كه شما دارين، اينه كه از اون تاريخي كه پول رو دادين، به مدت 30 روز ميتونين از اينترنت استفاده كنين.
حالا خود اين نوع اكانتهاي نامحدود، خودشون از نظر مدت زمان استفاده، به دو دسته تقسيم ميشن. يكي اينكه هر اكانتي 30 روزه است. ديگه اينكه شما ميگين كه چند روز ميخواين. حالا 10 روزه ميخواين، 100روزه و . . . فرق مهمي كه اين دوتا دارن اينه كه اولا" نوع دومي، مدتش از وقتي شروع ميشه كه شما براي بار اول از اون استفاده ميكنين، نه مثل اون اكانتهاي 30 روزه كه از وقتي كه پول رو دادين، شروع ميشه. و ثانيا" در نوع اول 30 روزه، شما اگر يك روز هيچ استفاده اي هم از اكانتتون نكنين، 30 روزتون، تغيير نميكنه. در واقع اگر شما مثلا" در تاريخ 20بهمن يك اكانت بگيرين، 20 اسفند تموم ميشه، چه ازش استفاده كرده باشين چه نكرده باشين. ول يدر نوع دوم ، اگر مثلا" شما يك اكانت 45 روزه ميگيرين، به اندازه ي 45 روز هم ميتونين ازش استفاده كنين. يعني اگه يك هفته رفتين مسافرت و يا به هر دليلي از اكانتتون استفاده نكردين، اون مدت، برايتون، ذخيره ميشه. و خب طبعا" اين نوع اكانتها از اون نوع 30 روزه هاش، گرونتر هم هست.!!!


B : از نظر زمان استفاده :
از نطر زمان استفاده، اكانتهاي اينترنتي، به دو دسته ي محدود و نامحدود تقسيم ميشن. نوع نامحدود يعني اينكه شما ميتونين، در هر ساعتي از 24ساعت روز، از اينترنت استفاده كنيد و محدوديتي ندارين. ولي در نوع محدود شما ميتونين فقط در يك ساعات خاصي از روز از اكانتتون استفاده كنين. مثلا" از 8صبح تا 6 عصر. بيشتر اين نوع اكانتها هم نامحدود از نظر نوع مصرف هستند. يعني اينكه به شما ميگن كه از ساعت 8صبح تا 6 عصر ميتونين از اينترنت استفاده كنين و هر چقدر هم كه خواستين ميتونين استفاده كنين. اين نوع اكانتها بسته به سليقه ي مدير اونجايي كه شما ازش اينترنت ميگيرين، مختلفه. ولي 2 نوع متداولش 8صبح تا 6 عصر و 2نيمه شب تا 8 صبح است. براي اطلاع بيشتر هم ميتونين از مدير آي اس پي تون بپرسين!!
نوع نيم بها و تمام بهايي هم كه در بالا نوشتم، بدينگونه است كه اكانت نيم بها در ساعاتي خاص ( كه باز هم بستگي به نظر مدير شركت داره) به صورت نيم بها (يا كمي كمتر- بيشتر) حساب ميشه. يعني اينكه مثلا" اكانت شما از نوع ساعتيست و نيم بها. كه در ساعات عادي( مثلا" از 8صبح تا 2 نيمه شب) ساعتي400 تومن و از 2نيمه شب تا 8 صبح با نصف قيمت ساعتي 200 تومن. اين مساله بدين معنيه كه اگه شما فقط از 2 تا 8 بامداد از اينترنت استفاده كنين، به جاي 10 ساعت، ميتونين 20 ساعت مصرف كنين. و خب اين ميزان مصرف بسته به زمان شما متغيره. ولي اكانتهاي تمام بها اين گونه نيستن و در تمام مدت شبانه روز به يك قيمت هستند و خب طبعا" ارزونتر از اكانتهاي نيم بها ميباشند.


C : از نظر نوع ارائه اكانت:
اين نوع اكانتهاي هم كه احتياج به توضيحي ندارن. يه وقت شما ميرين كارت ميخرين، يه وقت هم ميرين يه شركت توزيع كننده ي اينترنت، مشترك ميشين. فقط تنها چيزي كه بايد بگم اينه كه تمام اين انواعي كه در بالا براتون گفتم، جزو نوع اشتراكي هستند و من خودم تا حالا نديدم كه كسي مثلا" بياد كارت نامحدود شبانه بفروشه.
خب فكر ميكنم كه تا حدودي تونسته باشم كه انواع اكانتهاي اينترنتي رو در ايران توضيح بدم. حالا اگه باز هم چيزي به ذهنم اومد كه از قلم انداخته بودم، يا شما چيزي به ذهنتون اومد، اينجا مينويسيم نه؟

2003/02/04

سلام
بالاخره بعد مدتها اين كامپيوتر ما يه كم نو نوار شد. ديشب به اتفاق خواهر مكرمه و رفيق شفيق ايشان،‌ رفتيم يه چند تا چيز ميز كه خيلي وقت بود ميخواستم كه بخرم، خريديم اول از همه يه بلندگو خريديم، آخه تا ديروز شخص شخيص حاجاقا از بك هدفوني كه فكر كنم خود جناب دقيانوس اون رو توليد كرده بود، استفاده ميكرد. ديگه تمام سيمهاش در اومده بود. اين شد كه اول كه وارد پايتخت شديم،‌ يه بلندگو خريدم. بعد اون يه سي دي رايتر خريدم كه درسته كه زياد واجب نبود، ولي با مشورت با همشيره،‌ گفتيم كه حالا كه تا اينجا اومديم،‌ اين هم كه ارزونه خب بخريم ديگه!!! يه وب كم هم خريدم، ‌ميكروفون هم همينطور. خلاصه الان كه در خدمت شمام،‌وب كم بالاي يكي از سه قطعه بلندگوهاست،‌ موسيقي هم روشنه و من هم دارم كيف ميكنم.
نميدونم تا حالا شده دل و روده ي كامپيوترتون رو بريزين بيرون يا نه؟ من همچين بعضي وقتا ( خيلي كم هر دو سه سالي يه مرتبه) يه دفه به سرم ميزنه كه هر چي قطعه هست بردارم و تميزش كنم،‌ توي اين قطعه ريزي،‌ فقط مونيتور و پرينتر هستن كه استثنان. اولي به خاطر اينكه خطرناكه و دومي هم به خاطر اينكه دلم نمياد چون با خون دل خريدمش و ميترسم كه مبادا خراب شه. ولي بقيه قطعات،‌ يكراست ميرن زير تيغ حاجاقا. ماوس كه آسونه يه پيچش رو باز ميكني،‌خوب خوب تميزش ميكني، اتفاقا" ماوس بيشتر از بقيه به تميزكاري احتياج داره به خصوص توي اين تهران كثيف. كي بورد هم اگه مواظب باشي كه دستت به آي سي هاش نخوره ( من هيچي از برق و الكتريكي و مدار و . . . سرم نميشه همين طوري ميگم آي سي. حالا شايد اسمش يه چيزه ديگه باشه.) خلاصه اگه مواظب باشي، اونم سادست ولي بستن كي بورد سخته. يادمه اولين باري كه ميخواستم تميزش كنم،‌ يه ورق كاغذ برداشتم،‌عكس كي بورد رو روش كشيدم و جاي همه دكمه ها رو مشخص كردم تا وقتي كه ميخوام ببندمش، مشكلي نداشته باشم. از اون روز الان سالهاست كه ميگذره، و من تا حالا چندين بار كي بورد رو باز كردم و بستم. ولي اين دفه براي اولين بار، كي بورد رو از حفظ بستم. اصلا" عين خيالم نبود. همين طور كه داشتم مي بستمش،‌يه دفه ترسيدم،‌ گفتم نكنه اشتباه كرده باشم؟ اي بابا عجب غلطي كرديما. خلاصه انساني كه شما باشين( اخه من كه نميدونم شما مردين يا زن كه بگم آقايي كه شما باشين يا خانومي كه شما هستين!! ) ما همه دكمه ها رو گذاشتيم سر جاش به جز دوتا. اونم : و " بود. بالكل يادم رفته بود كه اول كدومه. چپ رفتم راست رفتم، هر جا كه باد ميومد رفتم، نشد كه نشد. اصلا" انگاري هيچكدوم از اينا كارساز نيود. گفتم علي الله يه جوي ميذارم ديگه فوقش اشتباه ميكنم و مجبور ميشم كه دوباره پيچاي كي بورد رو باز كنم ديگه. بدتر كه نميشه. ولي آقا ( يا خانوم . راستي بيشتر خواننده هاي من خانومن يا آقا؟ ) كاملا درست گذاشته بودم. نميدونين چقدر الان خوشحالم. تمام كاميپيوترم تميز شده. به قول خارجي ها نايس اند كلين شده !!!!!!!!!

2003/02/03

خيلي دير شده . ميتونستم به جاي 50 سال، 63 سال يا لا اقل 58 سال باهات باشم. ولي تنبلي كردم. ميدونم همش تقصير خودم بود. ولي خودت هم بي تقصير نبوديا. بابا ريش وپشم و قيچي دست خودت بود. نميتونستي يه كاري بكني؟ ولي خب كاريش نميشه كرد. حتي اگه عمرم هم از 73سال زيادتر شه، بازم اين اختلاف ده پونزده سال هست. فقط يه چيزي. تو رو خدا تورو به جون هركي كه دوست داري. تو رو به هرچي كه اعتقاد داري. تو رو به روح همه دوستات . تو رو به جون همه ي اونايي كه دوستت دارن. ديگه نذار باهات موندنم، از اين كمتر شه. به جون خودت راست ميگم. ديگه بسه. ديگه تحمل دوريتو ندارم. ديگه نميخوام هر سال كه تولدم ميشه، آه و ناله بكشم كه اي كاش 18 سالم بود. اي كاش راهنمايي ميرفتم. اي كاش سنم بيشتر نميشد. اي كاش . . .
اين اشكها رو نمي بيني؟ نكنه اينا دروغين؟ نكنه كه دارم سر خودمو گول ميزنم؟ نه. اينطوريا نيست. پس بيا با هم يه قراري بذاريم. من به حرفتو گوش ميكنم تو هم ديگه از پيش من نرو. ديگه منو تنها نذار. باشه؟
پس بزن قدش.