2005/12/03

سلام
 
1- شب آخري، به علي يار گفتم كه من مثل يك ماشين آخرين مدل هستم كه الان 10 ساله كه يك گوشه افتاده. براي اينكه من رو حركت بدي، نبايد توقع داشته باشي كه خودم با همون استارت اول روشن شم و شروع كنم مثل همون 10 سال پيش حركت كنم. من مثل همون ثروتمندي هستم كه واجب الزكات ميشه. يكي بايد بياد و دستم رو بگيره و بلندم كنه. يكي بايد باشه كه كمكم كنه. گفت اولاً اينكه 10 سال پيش يك ماشين آخرين مدل بودي، خودش جاي بحث است (كه الان من نميكنم و شايد بعداً گفتم) اما در مورد واجب الزكات بودنت، بايد بگم كه اوني كه از نظر مالي فقير ميشه، واجب الزكات ميشه نه كسي كه از نظر ذهني و فكري و عقلي و بدني فقير ميشه. گفتم مگه فرقي هم داره؟ گفت آره. اوني كه از نظر عقلي و فكري و ذهني فقير ميشه، بعضي اوقات ميگيرندش و اونقدر ميزنندش كه كه تا يه مدت نتونه سرش رو بلند كنه. مثل يك ميخ. تو هرجي توي ميخ بكوبي، ميره تو. ولي از يك جايي به بعد، ضربه ي تو رو پس ميزنه. يعني نه تنها ديگه تو نميره كه ميتونه بيرون هم بياد. ولي كسي كه از نظر مالي فقير ميشه، اينطوري نيست. فرض كنيم كسي كه از اول زندگيش براي خودش ماشين داشته و يك دفعه فقير ميشه و ديگه قدرت خريد ماشين رو نداره،‌ امكان داره بشينه توي خونه (از زور خجالت يا هرچيز ديگه) تنبل شه، كند ذهن شه و آخرش هم معتاد شه. براي همين هم هست كه اومد و گفت كه ثروتمندي كه فقير شده، بهش تا ميتونن از ماليات و صندوق بيت المال ميدهند كه مبادا كار به اين جاها بكشه.
2- 10 سال است كه دانشجو ام.
3- با بچه ها كه بازي ميكنيم، به من ميگن خنگ!!
4- در بالاترين عدد وزني خودم هستم.
5- توي يك سالي كه ماشين داشتم، بالاترين نمرات رو گرفتم و تونستم نزديك به دو ميليون تومن پس انداز كنم.
6- توي اين يك سالي كه ماشين ندارم، اون دو ميليون تومن كه رفت در ماتحت گاو!! از دانشگاه هم كه انگاري دارم اخراج ميشم.
7- پيدا كنيد صندوق بيت المال را !!
 
8- اينها را ننوشتم كه بگم من ماشين ميخوام (قضيه گيلاس بخور رو يادتونه؟) اينها را نوشتم كه ببينيد چه بردار دانشمند و فيلسوفي دارم؟!! دلتون بسوزه D:

No comments:

Post a Comment