2010/09/04

کروبی: مصدق یا منتظری؟

چندین روز بود که منزل آقای کروبی را چندین نفر که نمی‌دانم ارازل اوباش بنامم یا مزدبگیران، محاصره کرده بودند و احیاناً مزاحمت‌هایی هم ایجاد کرده بودند.
شب جمعه، هم شب قدر سوم و هم شب روز قدس، کار را به نهایت کشاندند و تا نیمه‌های شب سنگ و نارنجک دستی و تیر انداختند و شکستند و بُریدند و فریادها و توهین و فحش‌ها دادند و کردند و زدند.
نیمه شب هم شب سوم قدر را احیا گرفتند و بعد از نماز صبح هم زیارت عاشورا را خواندند و احتمالاً صبح هم رفتند که با آرامش خاطری از انجام وظیفه، بخوابند.

دو نظریه به ذهنم رسیده است. البته ادعایی هم ندارم که این دو نظریه، تماماً مال خودم است. بالاخره، در روز چند ساعتی اینترنت گردی می‌کنم.
اول اینکه این قضیه را حکومت راه انداخته است که ببیند این همه می‌گویند «ما بی شماریم»، چند مرد ِحلاج‌اند! آیا مثل زمان مصدق که ۲۸ مرداد٬ کسی نیامد بیرون٬ این دفعه هم همان گونه است؟ آیا این مردم٬ همان مردم ۵۰ سال پیش‌اند؟ زنده باد می‌گویند ولی به دفاع بلند نمی‌شوند؟ یا اینکه نه٬ الان٬ امروزه٬ با ۵۰ سال پیش فرق دارد و اگر زنده باد می‌کنند٬ وقتی هم که مشکلی برای «پیرشان» بوجود می‌آید٬ به دفاع بر می‌خیزند؟

نظریه دوم اینکه حکومت می‌خواهد آقای کروبی را حصر خانگی کند. یواش یواش از ارازل و اوباش شروعت می‌کند٬ کار را گسترش می‌دهد تا اینکه یک مرتبه دولت فخیمه بگوید که آقای کروبی عزیز! شما مانع آسایش و آرامش ملت هستید! لطفاْ از منزل بیرون نیایید!

هر کدام از نظریه‌های بالا که درست باشد٬ عکس العمل ما٬ فکر می‌کنم٬ که باید فرق کند.
البته٬ قضیه هم خیلی ساده نیست. ولی گفتم٬ این را اینجا بنویسم بلکه کسانی که بیشتر سرشان می‌شود٬ معلوماتشان بیشتر است و به طور خلاصه٬ عقلای جامعه هستند٬ حالات مختلف را بررسی کنند و اعلام نمایند.

هرچه که هست٬ ما نباید تاریخ را دوباره تکرار کنیم. باید نشان داد که تاریخ را خوانده‌ایم و تجربه اندوخته‌ و درس‌ها آموخته‌ایم.

No comments:

Post a Comment