2012/10/09

ماهیت اصلاح طلبی

من این نکته را می‌خواهم صریحا اینجا اعلام کنم و این دندان طمع را از همه بکشم. من اعلام می‌کنم که در هیچ زمانی اصلاح‌طلبان برای براندازی این نظام هیچ‌گونه اقدامی نخواهند کرد و مخالف جدی آن هستند. اصلاح‌طلبان تمام تلاش‌شان را می‌کنند که این نظام را اصلاح کنند، اما اگر نظام اصلاح‌پذیر نبود و اصلاح نشد وارد فاز دیگری نخواهند شد.
سخنان بالا  را آقای محمدرضا خاتمی، در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفته است. 

 محمد معینی، وبلاگ نویس و به قول آرمان، رفیق عزیز، یک نظرسنجی پلاسی گذاشته است با دوفرض اینکه چند روز دیگر انتخابات ریاست جمهوریست و یک تعداد نسبتا زیادی نامزد تایید صلاحیت شده از اصول گرا و اصلاح طلب گرفته تا ملی مذهبی، در انتخابات شرکت می‌کنند.
من  این دو فرض را برای شرکت در انتخابات کافی نمیدانم. عدم نظارت استصوابی و در نتیجه داشتن یک مجلس مقتدر (چیزی مثل مجلس اول) و در نتیجه برگزاری انتخاباتی به معنای واقعی آزاد، آزادی زندانیان سیاسی، اجرای بی تنازل قانون اساسی و خیلی شروط دیگر، به نظر من جزو بدیهی ترین چیزهاییست که باید به عنوان پیش فرض برای شرکت در این انتخابات مجازی پلاسی وجود داشته باشد و نه فقط همین دو تایی که محمد خان معینی نوشته.
سخنان آقای محمدرضا  خاتمی و نظر سنجی پلاسی محمد معینی، بهانه‌ای شد که چند خطی بنویسم.
پس از خواندن حرف‌های آقای خاتمی، این مثال به ذهنم  آمد که اگر پدرم مریض باشد، تمام تلاشم را خواهم کرد که بیماری او بهبود یابد (اصلاح‌طلبان تمام تلاش‌شان را می‌کنند که این نظام را اصلاح کنند) ولی اگر بهبود پذیر نبود، آیا او را خواهم کشت؟! آقای دکتر محمدرضا خاتمی، احتمالا به این سوال خواهد گفت نه. ولی اگر جای پدر، خانه‌ام باشد چه؟ تمام تلاشم را خواهم کرد تا خانه‌ام را درست کنم ولی اگر درست نشدنی بود، آیا وارد فاز جدیدی نخواهم شد و منتظر می‌مانم تا خانه بر سرم خراب شود؟! احتمالاً آقای دکتر خاتمی، خواهند گفت بله!

چرا میرحسین موسوی ۳ سال پیش به میدان آمد؟ مگر نه اینکه خودش گفت احساس خطر کرده است و آمده است که اوضاع را درست کند؟
ما چرا در انتخابات شرکت می‌کنیم؟ آیا هدفمان از شرکت در انتخابات شمرده شدن رأی‌هایمان است یا نه، مثلاً با مشارکت در انتخابات قصد داریم امور جامعه‌مان را اصلاح کنیم؟ اگر مثلاً میرحسین موسوی، فردی که اعلام کرد نه برای دفاع از خودش که برای دفاع از حق مردم تا آخر بر خواسته‌های خود پافشاری و تاکید می‌کند، در انتخابات دوباره شرکت کند، آیا به این معنی نیست که چیزی از دفاع از حق مردم دیده است که دوباره پای به میدان گذاشته است؟ آیا ما نباید به او اعتماد کنیم و به او رأی دهیم؟
محمد، احتمالا این نکات را دیده است و بنابه دلیلی فقط دو پیشفرض برای نظر سنجی‌اش قرار داده است.بودن ابراهیم یزدی در میان نامزدان انتخابات پلاسی محمد معینی، یعنی اینکه واقعاً اتفاقی در این مملکت افتاده است! بودن حتی میرحسین و کروبی در این انتخابات، به همراه محمد خاتمی و عبدالله نوری، یعنی اوضاع زمان برگزاری انتخابات پلاسی مذکور، خیلی خیلی با الان فرق دارد. 
نمی‌دانم قصد محمد معینی از این نظر سنجی چه بوده است، ولی دو موضوع بالا، خیلی من را به فکر برد که قصد من چیست؟ آیا خواهان کشوری بهتر از امروز و دیروز هستم یا نه؟ آیا خواهان نظامی مبتنی بر خواسته‌ی ملت و نه قدرت، هستم یا نه؟ من به دولتی که آن را غیر قانونی می‌دانم، مالیات و هزینه‌های برق و آب و ... را می‌پردازم. چاره‌ای هم ندارم. ولی در انتخاباتی که این دولت غیرقانونی برگزار می‌کند، شرکت نمی‌کنم حتی اگر میرحسین و خاتمی و امثالهم نامزد آن انتخابات باشند؟
گمان می‌کنم بیشتر از قبل باید به این سوال فکر کرد.

No comments:

Post a Comment