2004/02/24

سلام
يواش يواش اوضاع داره بهتر ميشه. عادته؟ نميدونم. يواش يواش دارم ميسازم كه درد داشت، ولي آدمي بايد با درد زندگي كنه. اصلا مرفه بي درد بودن، يه شوخي تمام و كمال است. به قول اين رييس ما، من جزو مرفهين با دردم!!
***
در مورد چند تا نظري هم كه داده بودين يه چند تا چيز ميز ميخوام بگم.

ببينم، من اگر خير و صلاح كسي رو بخوام، بايد بهش ماهي بدم يا ماهي گيري ياد بدم؟ من در تمام اين 7 سال انواع و اقسام ماهي بهش دادم، لي يه 2ماهي بود كه احساس ميكردم كه ماهي گيري ياد دادن، بهتره براش. حالا اين بي معرفتيست؟ اين بي رحميست؟ اين شر است براي او؟ اين ترك كردن، به ضرر اون بود؟ اشتباه بود؟ اين با احساسات بازي كردن بود؟ من كه فكر نميكنم. اين قطع ارتباط به نفع جفتمون بود. به نفع اون بود چون مجبور ميشد كه خودش بره ماهي گيري ياد بگيره كه هم نياز خودش رو براورده كنه هم با فروشش بتونه زندگيش رو بچرخونه. به نفع من هم بود چون نفع اون در اينجا بود و چون نفع اون در اين جا بود، مسلما هيچگاه پشيمان نخواهم شد. تصميمي كه گرفتم، اعتقاد راسخ دارم كه درست بود و كاملا مطمئنم كه وسط راه بر نميگردم، مگر اينكه به انتها رسيده باشه كه همانا ماهيگيري ياد گرفتن و ماهي فروشي داشتن، كارخونه ماهي سازي زدن و صادرات و ... !!! است!
توي اين 2-3 هفته،‌احساس ميكنم كه اون دنبال من نخواهد آمد چون ميدونه كه در تمام اين 7 سال، هر كاري كه كردم، هر تصميمي كه گرفتم، به خير صلاح خودش بوده.

No comments:

Post a Comment