2006/07/24

هفته ي پيش وقتي كه EuroNews بيروت رو نشان ميداد، گريه ام گرفت. اين بيروت همان بيروتي بود كه 3 ماه پيش من رفتم و كلي ذوق زده شدم؟ اين بيروت هماني بود كه به پسر خاله ام گفتم كه اگر روزي ديدي كه اومده ام اينجا ساكن شدم تعجب نكن؟ باورم نميشد. درياي به اون زيبايي، ساحل به اون آرامي چه بلايي سرش آمده بود. ولي همين گريه، بيشتر از چند دقيقه طول نكشيد و من هم رفتم مثل هميشه، سرم را روي بالشت گذاشتم و خوابيدم. البته شخصاً در ميان دوستان و آشنايان، به بي غيرت معروف هستم، ولي احساسم اين بود كه اين بي غيرتي، در مورد مسايل غم انگيز دنيا، مثل جنگ و سيل و طوفان و غيره، اپيدمي و همه گير شده. البته جناب خوابگرد هم همين نظر را تا حدودي دارند.
اين همه جنگ و خونريزي تا كي بايد طول بكشد؟ پس اين انسان كي بايد عاقل شود كه بابا همه ما آدميم، همه ما مخلوق يك نفريم؟

يك سايتي هست كه خودم حوصله اينكه تمامش لود شود را نداشتم و صفحه رو بستم، ولي به شدت توي ايميل ها و آف لاين ها ميايد. اين كارها، به نظر من زياد مفيد فايده نيست و اگر ميخواهيم كه كاري كرده باشيم، بايد به آن لينك دهيم.
من اينجا سهم خودمم را انجام دادم و اميدوارم كه شما ها هم همينكار را بكنيد.

با آروزي اينكه روزي را بتوانيم ببينيم كه در هيچ جايي نه جنگي باشد نه كشتاري

No comments:

Post a Comment