در مطلب قبلی، ضمن ماجرای پات و امام نقی و خاتمی و وحید آنلاین، درخواست کردم که هر کسی بنشیند و نظرش را و تعریفش را از توهین بنویسد. بنویسد که چه چیزی، چه وقت و کجا و به چه کسی، توهین محسوب میشود.
به نظر من، اصل و پایه و مبنای توهین، تحقیر است. کوچک شمردن دیگری. برتر و لابد بهتر، دانستن خود.
هرچیزی که مفهوم تحقیر در آن باشد، به نظر من توهین است. همین که با نگاهم، دیگری را پایینتر از خود میدانم، دارم به او توهین میکنم. همین که به آن آدم مذهبی میگویم «باز تو حرف زدی؟!» توهین کردهام. کلمه و عبارت، مهم نیست. گاهی، «آب دهان بر مزار شریف پدر بزرگوارتان باد» نیز توهین است! «عرض میکنم به دلایل یک و دو سه، همین که بنده میگویم درست و شما اشتباه میکنید» نیز به همچنین! حتی «مخلص شما هم هستیم»! اصلاً شاید همین که دیگری را همارزش خود حساب نمیکنم، او را مستحق هرگونه مجازاتی میدانم، خواهان انتقام هستم، هم توهین باشد! همین که وجود یک صفتی را خوب بدانم و دیگری را واجد آن صفت ندانم، به او توهین کردهام. حتی وقتی داریم همراه استدلال، القا میکنیم که «تو حالیت نیست»، باز هم داریم توهین میکنیم.
شاید بتوان نتیجه گرفت که این، نیّت گوینده است که مهم است. اگر نیّتش، قصدش و منظورش، کوچک شمردن دیگری باشد، توهین کرده است ولی اگر نیتش این نباشد، نه. مثلاً طنز نویس، قصدش تحقیر نیست. قصدش نشان دادن کاستیهاست؛ ایرادات و مشکلات.
اینجا، بحث نقد پیش میآید. پس فرق نقد و توهین، همین نیّت است و قصد.
سوال مهمتر از نظر من این نیست که توهین چیست. این است که نیّت را چگونه میتوان دریافت؟
به نظر من، وجود «نیّت بد» را باید ثابت کرد. اصل، عدم آن است. اما چگونگی این اثبات، خود نیازمند یک سری موضوعات و مطالب دیگر است که فعلاً از آن چشم پوشی میکنم.
نوشتم که هنگامی به فردی توهین کردهایم که او را کوچک شمرده باشیم.
اعلامیهی جهانی حقوق بشر، بر سه اصل آزادی و کرامت انسان، برابری انسان و برادری انسان بنا شده است. سه اصلی که اگر رعایت گردند، دیگر تحقیری در کار نخواهد بود و در نتیجه توهینی.
به نظر من، اصل و پایه و مبنای توهین، تحقیر است. کوچک شمردن دیگری. برتر و لابد بهتر، دانستن خود.
هرچیزی که مفهوم تحقیر در آن باشد، به نظر من توهین است. همین که با نگاهم، دیگری را پایینتر از خود میدانم، دارم به او توهین میکنم. همین که به آن آدم مذهبی میگویم «باز تو حرف زدی؟!» توهین کردهام. کلمه و عبارت، مهم نیست. گاهی، «آب دهان بر مزار شریف پدر بزرگوارتان باد» نیز توهین است! «عرض میکنم به دلایل یک و دو سه، همین که بنده میگویم درست و شما اشتباه میکنید» نیز به همچنین! حتی «مخلص شما هم هستیم»! اصلاً شاید همین که دیگری را همارزش خود حساب نمیکنم، او را مستحق هرگونه مجازاتی میدانم، خواهان انتقام هستم، هم توهین باشد! همین که وجود یک صفتی را خوب بدانم و دیگری را واجد آن صفت ندانم، به او توهین کردهام. حتی وقتی داریم همراه استدلال، القا میکنیم که «تو حالیت نیست»، باز هم داریم توهین میکنیم.
شاید بتوان نتیجه گرفت که این، نیّت گوینده است که مهم است. اگر نیّتش، قصدش و منظورش، کوچک شمردن دیگری باشد، توهین کرده است ولی اگر نیتش این نباشد، نه. مثلاً طنز نویس، قصدش تحقیر نیست. قصدش نشان دادن کاستیهاست؛ ایرادات و مشکلات.
اینجا، بحث نقد پیش میآید. پس فرق نقد و توهین، همین نیّت است و قصد.
سوال مهمتر از نظر من این نیست که توهین چیست. این است که نیّت را چگونه میتوان دریافت؟
به نظر من، وجود «نیّت بد» را باید ثابت کرد. اصل، عدم آن است. اما چگونگی این اثبات، خود نیازمند یک سری موضوعات و مطالب دیگر است که فعلاً از آن چشم پوشی میکنم.
نوشتم که هنگامی به فردی توهین کردهایم که او را کوچک شمرده باشیم.
اعلامیهی جهانی حقوق بشر، بر سه اصل آزادی و کرامت انسان، برابری انسان و برادری انسان بنا شده است. سه اصلی که اگر رعایت گردند، دیگر تحقیری در کار نخواهد بود و در نتیجه توهینی.
و هو علیم بذات الصدور
ReplyDeleteبه نظره من یکی از راه های رسیدن به آگاهی از نیت خوب یا بد گوینده ، نگاه به گذاشته ی اوست . اما سوال بعدی این میتواند باشد که اگر به گذشته ی وی دسترسی نداشتیم چه ؟!! که باز به نظره بنده
تنها با نگاه کردن به صحیح یا غلط بودن یا منطقی یا غیره منطقی بودن گفته ها میتوان نه تنها بر نیات سوء گوینده صحه گذاشت بلکه بر حماقت وی هم ( و صد البته بالعکس( که این امر اخیر مارا از گرفتار شدن به دغدغهای واهی نیز میرهاند .