2003/05/27

سلام
يكي از خوبي هاي عوض شدن تاريخ در ساعت 12 نيمه شب اينه كه ادم ميتونه كلك رشتي بزنه (راستي چرا ميگن كلك رشتي؟ نميگن كلك مثلا بندرعباسي؟ يا همين تهران خودمون كه تازه پايتخت هم هست!!) و ساعت 1 نصف شب مطلبشو پست كنه. به حساب اينكه هر روز داره مينويسه!!

دو سه روز پيش از باربارا تاكمن نوشتم. نوشتم كه عمل نابخردانه عمليست كه در زمان خودِ حاكمان، سياستي ناقض غرض باشه. يعني اينكه حاكم يك هدف و غرضي داشته باشه بعد عملي انجام بده كه ناقض اين هدف باشه. شرط دومي كه خانم تاكمن بيان ميكنه اينه كه در همان زماني كه اين عمل در حال انجام است، كساني باشند كه تذكر دهند، انتقاد كنند و نقض غرض بودن عمل رو گوشزد نمايند. توي كل اين كتاب سير نابخردي،‌ بيان ميشه كه هر حكومت و حاكمي كه نابخردانه عمل كرد، سرنگون شد و شايد به خاطر همين اسم كتاب سير نابخرديست.
حالا به نظر شما حكومت ليبي با توجه به اين دو شرط، سير نابخردي خودش رو طي نميكنه؟ يعني فكر نميكنيد كه اين 2 شرطي كه نوشتم، در ليبي هم وجود داره؟
ما يه استاد داريم كه هميشه از خاطراتش در دادگستري ليبي ميگه. از شباهتهاش با دادگستري خودمون ( مثلا اونا هم شعبه 1410 دارن) و تفاوتهاش. در كل دادگستري ما از ليبي بهتره. قضات اونا شريف نيستند. مال ما با سوادتر از اونان. قوه قضاييه ما درسته كه يه موقعي خرابه اي بود. ولي مال اونا هنوز همون خرابه مونده كه شايد بدتر هم شده باشه.
به اميد روزي بهتر چه در ليبي چه در بقيه جاها‌ !!!

No comments:

Post a Comment