2003/07/26

سلام
توي حرم وقتي كه داشتم ميگفتم الهي به حق علي ابن موسي الرضا، شاپرك، به حق علي ابن موسي الرضا مريخي، به حق علي ابن موسي الرضا سوسول، به حق علي ابن موسي الرضا زرتشت، به حق علي ابن موسي الرضا كدو قلقلي، به حق علي ابن موسي الرضا مسافر كوچولو، و ... همينطوري خندم گرفت!! گفتم چيه ؟ تو هم داري ميخندي؟ خب اينا اسامي دوستاي اينترنتيم ديگه. شاخ و دم ندارن كه!! من اينا با همين اسامي ميشناسم. فكر ميكني وقتي من مريخي ببينم، اسم واقعيش رو ميگم؟ بهش ميگم بابا مريخي!! خلاصه آخرش هم بهش گفتم ببين آقا رضا ما هر كي رو كه به ذهنمون اومد، اسمش رو گفتيم. ولي اگه لطف كني و يه سر به وبلاگم بزني و ببيني كه چيزي رو از قلم ننداختم، خيلي ممنونت ميشم. بعد براي اينكه مطمئن بشم كه حرفهام رو شنيده، گفتم ميخوام بيام يه دستي به ضريحت بكشم. ميدوني كه الان چندين ساله كه از بس شلوغه بيشتر از يك متر نتونستم بيام جلو. اونم گفت چشم و به اندازه يك نفر برام جا باز كرد و من هم بعد سالها بالاخره دستم به ضريح خورد. حالا كه من اينقدره خوبم، شماها سوغاتي ميخواين؟ بابا شخص شخيص حاجاقا رفته براتون دعا كرده سوغاتي از اين بهتر؟!!!

No comments:

Post a Comment