2003/06/09

سلام
حياط خونه ما يه باغچه داره. يه موقعي اين باغچمون خيلي قشنگ بود. چمن سبز، يه درخت توري وسطش، دو تا گل به ژاپني دو گوشه باغچه، يه ياس زرد و دورتادورش هم رزهاي سفيد و قرمز. به تناسب فصل هم بنفشه و گلهاي رنگارنگ ديگه هم توش بود. 2تا كاج بلند هم جلوي باغچه بود كه پاپيتال همچين از تنه اش رفته بالا كه نگو. نميدونين چي بود!!
چند سال پيش، به خاطر صرفه جويي توي آب، چمن رو ديگه نكاشتيم، يه مدت بعدش، ديگه گلهايي كه اب زياد مصرف ميكردند هم برداشتيم. خلاصه اين صرفه جويي توي آب كه مبادا آب تهران كم بشه و مثل يكي دوسال پيش قطعي پيش بياد، رسيد به الان كه به قول سلوي خونمون مثل اين متروكه ها شده. تمام علفا زرد و خشك. آدم دلش ميگيره. كه يه توري نيمه زنده مونده، با يه به ژاپني. ديگه خبري از اون گلهاي رنگارنگ نيست:(
به ژاپني قشنگيش به برگهاي زرد و نارنجي و سبزشه. امشب كه رفته بودم يه خورده آب بدم، يه دفعه متوجه شدم كه به ژاپني، همش سبزه. خيلي دلم سوخت. ياد اونروزا افتادم كه بهار و تابستون كه ميشد، هر كي ميومد خونمون، اول يه سير سياحتي توي باغچمون ميكرد. يادش بخير، خدا بيامرز پدر بزرگم ميگفت باغچتون از اوناست كه تلويزيون ميره براي فيلم برداري.
ميدونين از چي ميسوزم؟ از اين كه فقط ماييم كه به خاطر كم نشدن آب، باغچه ي خوشگلمون رو كُشتيم. اگر همه صرفه جويي ميكردن، يه فرجي ميشد. نه كه مثل همسايمون هر سال استخرشون رو براي تابستون پر ميكنن.
مردمان جالبي هستيم. از يه طرف هيچ كس رو آدم حساب نميكنيم، از يه طرف هم هيچ وقت حاضر نيستيم خودمونو اصلاح كنيم. شما وقتي كه با يه ايراني درباره همسايه هاي ايران صحبت ميكني، ميبيني كه خيلي تحويلشون ميگيره. عربها كه ملخ خورن. تركها هم هر و از بر تشخيص نميدن. افغانها هم كه هنوز توي دوران ماقبل تاريخ زندگي ميكنن. و همينطور بگير برو جلو. ولي وقتي كه ميري به اين كشورها نگاه ميكني، ميبيني كه يواش يواش پيشرفت كردن و از ما زدن جلو. هميشه خدا هم تقصير رو ميندازيم گردن دولت و حكومت. حالا من نميدونم اينكه دولت ميگه صرفه جويي كنيد ولي ما نميكنيم، كجاش تقصير دولته؟ اينكه توي خيابون بد رانندگي ميكنيم، كجاش زير سر دولته؟ تاريخ و فرهنگ 2500 سالمونو كرديم چماق به هر كي ميرسيم ميگيم ما فلان بوديم و بهمان.

No comments:

Post a Comment