2009/12/26

عاشورا

فردا عاشوراست.
روزیست که در اخرین لحظه هم هل من ناصر ینصرنی سر داد و کسی به یاری نشتافت.
اصل ماجرا چه بود؟ خیلی ساده بود. گفتند که باید با یزید بیعت کنی. فرمود نمی‌کنم. گفتند که دیگر اجازه‌ی ادامه‌ی راه را به کوفه نداری. فرمود بگذارید برگردم. گفتند نه. پس در محلی که بودند، ماندند و در فردا روزی، با هم جنگیدند.
وقتی بیشتر یاران کشته شدند، به میان میدان آمد و هل من ناصر سر داد.
چرا؟ چون گفت زیر بار ظلم نمی‌روم.

فردای عاشورا، چه باید کرد؟
به تنها مراسم ختم مجاز مرحوم ایت الله منتظری، در کشور رفت یا به راهپیمایی ظهر عاشورا؟
خدا رحمتش کند. روزی رفت که مراسم ختمش به عاشورا خورده. نباید این، نشانه‌ای باشد؟ ایران در نجف آباد؟

1 comment: