2003/01/09

اين متن زير مال مدتها پيشِ :
دیروز داشتم به "عادت" فکر میکردم .
به نظرم یکی از مشکلاتی که انسان دارد از "عادت" است . حالا یا داشتنش یا نداشتن آن . شنیدین که میگن ترک عادت موجب مرض است؟ فرض کنید که صیح از خواب بیدار میشین . میرین جلوی آینه . توی صورتتون یک تغییری می بینید . گفتم یک تغییر ، مشخص نکردم که خوبه یا بد چون همین تغییر شما رو یکه می اندازه . چون شما به دیدن صورت خودتون عادت کرده بودین . یا مثلا" عادت دارین که هر شب روی تخت خودتون بخوابین . همچین که یه شب یه جای دیگه ای غیر از خونتونین ، تا صبح خوابتون نمی بره . مثال زیاده بهتره که حاشیه نرم . خلاصه داشتم به " عادت" فکر میکردم . میخوام یه نظریه بدم ، شنیدم برای اینکه آدمی فیلسوف بشه باید نظریه بده !! خب اینم یه نظریه .مگه من چیم کمه ؟!!!

" عادت و دقت باهم بدن ، اگر یکی بیاد تو ، اون یکی میره بیرون "


چطور بود؟ حالا مثل هر فیلسوف دیگه ای باید نظریه ام رو شرح بدم : ببینین ، من معتقدم که انسان در هر کاری که عادت داره ، دقت نداره . فرض کنید شما از تختخوابتون بلند می شین و چشم بسته می تونین تا دم در اتاقتون راه برین . از بس این کار رو کردین ، دیگه عادت دارین . اتاقتونو مثل کف دستتون میشناسین . خب ، حالا وقتی که دارین از تخت دور میشین ، آیا هیچ دقت میکنید؟ اصلا" راهتونو همینطور میکشیدو میرید . هیچ فکر هم نمی کنید . بر عکس ، اگر وارد یک راهی بشین که تا حالا نرفته بودید ، تمام مدت دقت دارین که کجا دارین میرین .چون به این راه جدیده ، عادت ندارید .
حالا این نظریه به چه دردی میخوره؟ والا عرض شود به خدمتتون که می خوام نتیجه بگیرم که چون در کارهایی که صرفا" با عادت انجام میشه ،دقت نیست ، پس احتمال اشتباه درش هست .ولی کاری که آدمی بهش عادت نکرده ، چون همراه با دقت است ، اشتباه به مراتب کمتر از کار با عادت است .( این هم که میگم کمتره به خاطره اینه که شاید شما به عنوان مخالفت با نظریه ی من بگین که من در حل یک معادله ی ریاضی خیلی دقت کردم ولی آخرش جوابم اشتباه در اومد . خب این به خاطره اینه که شما حل معادلات بلد نیستین نه اینکه نظریه ی من غلطه !!!! ) مثلا" فرض کنید که شما جای تختتون رو عوض کردین ، پس راهی رو که از تخت به در اتاق قبلا" میرفتین ، حالا تغییر کرده . یعنی اگر بخواهید همان راهی رو که بهش عادت کرده بودید رو برین ، مسلما با مشکل بر می خورین . چه بسا که چند مرتبه هم حواستون نباشه و همون راه قبلی رو برین و بعد یک دفعه ببینین ای دل غافل ، منو نیگا !!!


حالا این نظریه یه خورده خامه . یه چند مرتبه خودم باید بخونمش تا به یک نظریه ی پخته تبدیل بشه ،بعدشم ،تازه ، این اولین نظریه ی منه . اوووووووووووووووو اه حالا تا کی برسیم به فیلسوفی !!! ولی فکر میکنم که برای شروع بد نبود . لااقلش اینه یه خورده به این موضوع فکر کرده بودم . نه ؟ مگه فیلسوف چی کار میکنه؟

No comments:

Post a Comment