2002/12/21

وقايع اتفاقيه في احوالات حاجاقا
ماداميكه والده ي مكرمه اندر بلاد اجنبيه شرف حضور دارند(6)
جمعه بد

سلام
جمعه ها معمولا براي من روز خوبي نيست. امروز ساعت 11صبح از خواب بيدار شدم . سلوي پاي كامپيوتر بود. يه چيزي خوردم و بعدش غذا رو درست كردم . غذا بد نشده بود ولي احساس ميكنم كه روغنش زياد شده بود . من توي پلو روغن نريختم ولي همون روغني كه توي مايه ي لوبياپلو بود، مثل اينكه زياد بود. به هر حال . بعد ناهار نشستم پاي اينترنت . اين انترنت من يه 2روز بود كه داشت اعصابم خورد ميكرد. پريروز سرعتش شد 21.6 بعد شد 19.2 امروز ديگه زدبه سيم آخر و شد 7.2 من هم عصباني كه اين چه سرعتيه كه تو داري؟ اونم لج كرد و خودش رو كرد 4.8 آقا مارو ميگي؟ اصلاكپ كرده بودم كه اين ديگه چيه؟ اي خدا. هيچ صفحه اي رو نميتونستم باز كنم . فقط مي تونستم كه چت كنم . منم كه تا حالا چت به معناي مصطلح او نكردم كه . هميشه اگه باكسي هم چتيدم ، يا راجه به كار بوده ، يا اشكال پرسي بوده ، يا احوال پرسي . اينكه بشينم فقط چت كنم نه . بگذريم . گذشت و ما رفتيم خوابيديم. ساعت حدود 6 كه از خواب بيدار شدم، گفتم نميشه . اين يه چيزيش هست . اول فكر كردم كه ويروسه. نبود. بعد فكر كردم كه مودمشه. اونم نبود . بعد رفتم يكي زدم تو سر خودم يكي هم توي ... باز خودم. اقا نميدونستم كه اصلا چشه . ديگه داشتم ديوونه ميشدم . كلافه بودم .سيگارم هم تموم شده بود ، ديگه بدتر. ساعت حدود 9 شب بود كه تلفن زنگ زد . برش كه داشتم احساس كردم كه يه صدايي ميده . بيييييييييييييييييييززززززززززز گفتم اي مادرپياله . پس اشكال از سيمه . ما مرفهين بي درد آقا دو خط تلفن داريم . سريع خط مودم رو عوض كردم . آخيش . بابا دمه مرامت گرم. تو كه منو كشتي لامَصَّب . هيچي ديگه اين فقط ميخواست كه جمعه ماروخراب كنه كه كرد . و الا منظور خاصي كه نداشت .
منم به حاطر اين مساله ، از عصر تا حالا آي درد دارم آي درد دارم كه نگو . فكر كنم كه يكي از امراض متعدده شخص شخيص حاجاقا در حال امدن باشه . آخه به نظرم يه چند ماهي بود كه از هم خبر نداشتيم .

No comments:

Post a Comment